روسیاهی زغال

کودتای خرداد هشتاد و هشت نقطه عطفی در تاریخ ایران است و نشانه های آن آشکار می شود. امروز که بیش از دو سال از کودتا می گذرد اقرارهای دیگری دال بر وقوع تقلب و کودتا از طرف اقتدارگرایان ارائه شده است و کسانی که شواهد و دلایل معترضین به نتایج انتخابات را قابل قبول یافته اند از بدنه حامیان خامنه ای جدا شده اند. در این میان کسانی با خامنه ای باقی مانده اند که تندروی در حذف جریانهای مخالف را تشویق و تایید می کنند.

احمدی نژاد درعمل نشان داده است که پایبند ولایت فقیه نیست ولی خامنه ای به دلیل سرمایه فراوانی که روی او باخته است توانائی به هم زدن چیدمان را ندارد. از طرف دیگر شائبه خروج اصلاح طلبان از گردونه رقابتها جنگ قدرت را به احمدی نژاد و خامنه ای تقلیل داده است. جنگیدن با احمدی نژاد کار ساده ای نیست چرا که او به همان ابزاری که خامنه ای به آنها مجهز بود، مجهز است، عوامفریبی و دروغگوئی، خشونت و خریدن افراد و نیروها در جهت منافع شخصی و گروهی.

جنگ بین احمدی نژاد و خامنه ای بدون حضور اصلاح طلبان، خامنه ای را در معرض تهدید جدی قرار می دهد چرا که تمییز نیروهای احمدی نژاد از خامنه ای در انتخابات مجلس سخت است و شورای نگهبان به راحتی نمی تواند از ابزار نظارتی خود برای حذف حامیان احمدی نژاد استفاده کند و از طرف دیگر برگزار کننده انتخابات کسی نیست جز احمدی نژاد که در تقلب و دادن آمار نادرست تجربه دارد، البته باید دید سپاه تا چه اندازه توانائی انجام یک کودتای دیگر را دارد.

از طرف دیگر قبول شرایط اصلاح طلبان نیروهائی که با امید به تندروی بیش از حد خامنه ای در برخورد با مخالفان با او باقی مانده بودند را خواهد کوچاند.

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

گردشی در دنیای مجازی عاشقان ولایت

چند روزی است که از سر کنجکای در وبلاگها و وب سایتهای عاشقان ولایت فقیه می گردم. این گردش چند روزه من رو با وبلاگهائی آشنا کرد که موسیقی متن اونها ضجه های یک مداح، سخنرانی یک روحانی از کرامات امام زمان یا آهنگ روایت فتح هست.

تعدادی از این وبلاگها به موضوعات دینی مشغول هستن و آیات و روایات و احادیث مختلف رو بسته به مناسبتهای مختلف مطرح می کنند. حرفها و مطالب این وبلاگها از شخصیتهائی است که سالها و بلکه قرنها پیش مردن، از ائمه گرفته تا آیت الله بهجت. جشن تولدها هم مربوط به همون آدمهاست و تنها چیزی که از آینده انتظار میکشن آمدن امام زمان هست. هر چند این فضا برای من جذاب نبود ولی احساس کردم که نشئگی خاصی در اینجا هست که کسانی که در این دنیا زندگی می کنن از اون لذت می برن. همون طور که یه عده ای با مواد مخدر با موسیقی یا مشروب به آرامش می رسن یه عده هم این طور آرام میشن و دلیلی نداره بهشون خرده بگیریم.

تعدادی دیگر از این وبلاگها درگیر تحلیل و بررسی مسائل روز سیاسی و اجتماعی هستن که در اغلب موارد نویسندگان این وبلاگها همون حرفهای رهبر رو با زبان خودشون بازنویسی کردن، مثلا فتنه، جریان انحرافی، بیداری اسلامی در منطقه، جلوگیری از تابلو شدن اختلافات و قس علیهذا….در این دست از وبلاگها حرف تازه ای نیست و کافی هست که حرفهای خامنه ای رو تیتروار دنبال کنید تا از خوندن این وبلاگها بی نیاز بشید.

دسته دیگری از وبلاگها هستن که در حال افشاگری در مورد دشمنان هستن به یک سبک شبه علمی که البته خالی ازهیجان هم نیست. در این وبلاگها دشمنان موجوداتی فوق العاده توطئه گر هستند که تمام تلاششون رو می کنن تا به شکلی بسیار پنهانی و زیرپوستی به مسلمین و مخصوصا جامعه شیعی ایران ضربه وارد کنند غافل از این که این دوستان وبلاگ نویس ما در نهایت تیزبینی ردپای اونها رو پیدا کردن.

این وبلاگ نویسها علاقه عجیبی به پیدا کردن شکل ستاره داوود در ساختمانها، آرمها، نقاشیها و خلاصه هر چیز بصری دارند. از ارتباط دادن هر محصول فرهنگی غربی به یک نمادی از شیطان پرستی احساس کشف می کنن و از پیدا کردن ارتباطات پیچیده بین موضوعات مختلف و صهیونیسم بین الملل لذت می برن. جالب ترین دست از این نمونه ها مربوط به فردی به اسم علی اکبر رائفی پور هست. این فرد همون کسی هست که در مورد دمای بیضه، ارتباط اون با توالد و تناسل و تلاش دشمنان برای داغتر کردن این ناحیه از مردان مسلمان حرف زده بود.

خلاصه دنیای این افراد دنیائی مملو از دشمنان ریز و درشت هست که به اشکال مختلف در حال مبارزه با اونها هستن. شاید به اندازه خوندن هری پاتر هیجان انگیز نباشه ولی برای این که آب و هوائی عوض کنید بد نیست به دنیای اونها سر بزنید. پیدا کردن وبلاگهای اونها خیلی ساده است، کافیست کلماتی مثل حزب الله، امام، ولایت و بسیج رو جستجو کنید.

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

آقای گنجی و نظریاتش

آقای گنجی اخیرا نظراتی مطرح کرده اند که موجب بحث و جدلهای فراوانی در دنیای مجازی شده است و افراد مختلفی را به موضع گیریهای متفاوتی واداشته است تا جائی که کیهان از سرمستی عنان از کف می دهد و کامنتهائی که مملو از کلمات رکیک است را منتشر می کند تا نشان دهد جنبش سبز به ابتذال کشیده است.
من نمی خواهم در اینجا آقای گنجی را نقد کنم و او را به دلیل ابراز نظراتش شماتت و سرزنش کنم، چرا که واقعا به آزادی بیان اعتقاد دارم و از روی نظرات افراد نمی خواهم و نمی توانم پی به راز و رمز معاش و درآمدشان ببرم، رفتاری که جمهوری اسلامی باب کرده است و بعضی از افراد هم خواسته یا ناخواسته این روش را دنبال می کنند.
آقای گنجی فرموده اند که آقای موسوی برنده قطعی انتخابات در دور اول نبوده است و وقوع تقلب بنا به شواهدی که ایشان به آن اشاره می کنند چنان نبوده است که نتیجه انتخابات را در دور اول تغییر داده باشد. خیلی از وبلاگنویسان و صاحبان قلم به آقای گنجی خرده گرفته اند که آب به آسیاب دشمن می ریزد و در وفادار بودن آقای گنجی به جنبش سبز تردید کرده اند.
گذشته از این که آقای گنجی متعلق به چه حزب یا دسته ای است نظرات ایشان چندان در خور توجه و واجد ارزش اطلاعاتی قابل بحثی نیست. در واقع کسی که حکم به وقوع تقلب در انتخابات داده است نه آقای موسوی، نه آقای کروبی و نه هیچ یک از روشنفکران ما نبوده اند بلکه دادگاهی که حکم به وقوع تقلب صادر کرده است وجدان عمومی جامعه بوده است و مردم بر اساس درک و شناخت خود از حکومت، تمایل عمومی جامعه، اعداد و ارقام اعلام شده، اتفاقات واقع شده در مراکز رای گیری و صدها شاهد ریز و درشت در بطن جامعه به این نتیجه رسیده بودند که در انتخابات تقلب رخ داده است. سه میلیون نفری که در بیست و پنج خرداد خیابان های تهران را اشغال کرده بودند براساس درک شخصی خودشان وقوع تقلب در انتخابات را استنباط کرده بودند و نه براساس نتایج نظرسنجی و نه براساس اظهارات آقای موسوی و کروبی، کما این که پس از پخش اعترافات تلویزیونی و اقرار رسانه ای اعضای ستادهای انتخاباتی به سلامت انتخابات، باز هم در روز قدس مردم به خیابانها آمدند و همچنان شعار تقلب در انتخابات را سر دادند. نظرات آقای گنجی به همین دلیل ساده در کنار نظرات عناصر حکومت جموری اسلامی که بر صحت انتخابات تاکید می کردند قرار می گیرد.
از طرف دیگر دستان آقای گنجی در اثبات ادعایشان به همان اندازه تهیست که جمهوری اسلامی در اثبات سلامت انتخابات عاجز بود. همه آن شواهدی که آقای گنجی به آنها اشاره می کنند بارها و بارها به اشکال بسیار قویتری توسط جمهوری اسلامی مطرح شده است و بی اعتباری آنها در دادگاه عمومی جامعه آزموده و اثبات شده است و طرح این نظریات کمکی به تقویت جایگاه آقای گنجی در جنبش سبز نخواهد نمود.
نکته آخر این که جمهوری اسلامی در معرفی آقای احمدی نژاد به عنوان نماینده خواستها و تمایلات مردم ایران در صحنه بین المللی شکست خورده است و حتی جایگاه خود را به عنوان حکومتی مردمی از دست داده است. به عبارت ساده تر مردم رای خود را در واقع از حکومت جمهوری اسلامی پس گرفته اند و پرونده انتخابات از نظر مردم بسته شده است و حتی حکومت جمهوری اسلامی هم نمی تواند با کمک نظریات آقای گنجی آب رفته را به جو بازگرداند.

با همه این اینها سوال بسیار مهمی که مطرح می شود آن است که آقای گنجی چرا سوالی و یا نظریه ای را مطرح می کند که به هیچ وجه رد یا اثبات نمی شود و به دنبال چه هدفی ادعای وقوع تقلب در انتخابات را بعد از کشته شدن دهها مرد و زن، زندانی شدن هزاران نفر و آواره شدن صدها خبرنگار و روزنامه نگار به زیر سوال می برد؟ ودر حالیکه سردار مشفق به انجام کودتا اعتراف می کند و در حالیکه حیدر مصلحی وزیر اطلاعات نقش رهبر را در انتخاب احمدی نژاد برملا می کند چرا آقای گنجی در ادعای وقوع کودتا تشکیک می کند؟

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

دولت کودتا از حمایت بین المللی برخوردار است

سیاست جهانی بیشتر از آنکه ما تصور می کنیم بر مدار قوانین اقتصادی می گردد و اگر چه حقوق بشر و محیط زیست جایگاه ویژه ای برای خود باز کرده اند اما همچنان تصمیم گیرندگان بین المللی معیارهای اقتصادی را ملاک قرار می دهند. دولت جمهوری اسلامی اگر چه برای ملت ایران نتیجه ای جز نابودی منابع مادی و معنوی ثمره ای نداشته است برای دولتهای شرقی، غربی و مستقل منبع برکات مادی فراوانی بوده است و به همین دلیل من اعتقاد دارم که اغلب دولتهای جهان از دولت جمهوری اسلامی تا حد ممکن حمایت خواهند کرد و به انحاء مختلف از سقوط آن و برپائی یک نظام مردمی در ایران جلوگیری خواهند نمود.

برای فهم موضوع خبر زیر را از میدل ایست آنلاین به تاریخ سیزده سپتامبر دوهزار و ده بخوانید.

دولت اوباما در جريان بزرگترين معامله تسليحاتی اين کشور، کنگره را در جريان طرح  فروش هواپيماهای پيشرفته به ارزش 60 ميليارد دلار به عربستان سعودی قرار خواهد داد. اين خبر در روز دوشنبه در نشريه وال استريت ژورنال اعلام شده است.

وال استريت ژورنال نوشت دولت برای به روز رسانی دفاع موشکی و دريايی عربستان سعودی، که ارزش آن می تواند بالغ بر ميلياردها دلار شود نيز در حال گفتگو با دولت پادشاهی اين کشور است.

در اين گزارش آمده است که از نظر دولت آمريکا، فروش تسليحات بخشی از يک سياست جامع تر برای دادن اطمينان خاطر به متحدان عربی آمریکا در برابر ايران است.

به گزارش وال استريت ژورنال، هواپيماهای جنگنده و بالگردهايی به ارزش 60 ميليارد دلار در صدر درخواست های سعودی ها قرار دارد……

در مصاحبه نوشابه امیری با ابراهیم یزدی در 17 بهمن 87، آقای ابراهیم یزدی در جواب یک سوال در مورد تعامل آمریکا با ایران در ایام بعد از انقلاب و بخصوص در ایام جنگ ایران و عراق، به نکته ای اشاره می کند که به نظر من بسیار قابل تامل است. در این مصاحبه ابراهیم یزدی عنوان می کند که هر گاه در طبقه حاکمه ایران مخصوصا آقای خمینی اراده ای برای برقراری آتش بس و صلح بوجود می آمد، رسانه های غربی موج تبلیغاتی گسترده ای با تاکید بر شکست قریب الوقوع عراق و پیروزی و فتح بغداد توسط ایران ایجاد می کردند که موجب سستی حاکمیت ایران در برقراری صلح و تهییج ایشان به ادامه جنگ بود.

به راه انداختن تبلیغات رسانه ای در جهت از بین بردن انگیزه ایران برای پایان جنگ، این تئوری را تقویت می کند که آمریکا و در واقع غرب حامی ادامه جنگ ایران و عراق بوده اند. در واقع جمهوری اسلامی ایران که خواسته یا ناخواسته نقش موثری در گرم کردن ناآرامیهای منطقه خاورمیانه دارد مطلوب کسانی است که از ناآرامی ارتزاق می کنند. به نظر من دولتمردان آمریکا حکومت فعلی ایران را کاملا مطلوب یافته اند چرا که بازار ناآرامی و در نتیجه نیاز به دخالت آمریکا و خرید اسلحه را در منطقه همچنان گرم نگه میدارد و به همین دلیل نه تنها علاقه ای به تغییر منش و روش حکومت فعلی ایران ندارند بلکه از بروز تغییر جلوگیری می کنند. ناکارآمدی و غوغای رسانه ای دولت احمدی نژاد ارزش اقتصادی حاکمیت فعلی ایران رابرای آنان دو چندان کرده است.

البته آمریکا تنها میزبان این سفره پر نعمت نیست و حمایت از حکومت فعلی ایران تنها محدود به دولتمردان آمریکا نمی شود بلکه به این لیست می توان کشورهای در حال توسعه مانند روسیه، چین و هند را نیز اضافه نمود چرا که وابستگی ایران به تولیدات این کشورها به دلیل روابط مخدوش ایران با غرب تشدید شده است و تا زمانی که حاکمیت ایران با سیاستهای تنش زا به حیات خود ادامه می دهد سهم این کشورها هم از خوان ایران تضمین می شود. حمایت آشکار روسیه و چین از ریاست جمهوری احمدی نژاد حتی در زمانی که اعتراضات مردمی ایران هر دولتی را در تبریک گفتن به انتخاب مجدد وی دچار تردید کرده بود، شاهدی غیر قابل انکار بر این مدعاست.

متاسفانه لیست کشورهائی که حاکمیت فعلی ایران را می پسندند به کشورهای مذکور محدود نمی شود و کشورهای همسایه در منطقه خاورمیانه و اسرائیل را نیز باید به آن اضافه کرد. اسرائیل با ماهیتی اشغالگر بیشترین نیاز را به یک دشمن خارجی برای توجیه رفتارهای غیر انسانی و اشغالگرانه خود دارد. وقایع جنگ سی روزه لبنان و حمله به غزه تنها در سایه سیاست های تهدیدآمیز ایران بود که با تسامح کشورهای اتحادیه اروپا مواجه شد.

علاوه بر اسراییل، اغلب کشورهای همسایه با ساختار اقتصادی شبیه به ایران، از هر عاملی که کفه بهره وری اقتصادی را به نفع آنان سنگین کند حمایت می کنند. کاریکاتور کیش در مقابل رونق اقتصادی دبی، پیشتازی قطر در استحصال از منابع گازی پارس جنوبی و واگذاری منابع گازی و نفتی خزر به کشورهای حاشیه آن نمونه هائی واضح از این پیشتازیهاست که بدون شک در سایه ناکارآمدی حاکمیت ایران و سیاستهای نمایشی آن حاصل شده است.

در کنار تمام کشورهایی که ذکر آنها رفت، کشورهای جهان سومی آسیا، آفریقا و آمریکای لاتین که مهمان خوانده و ناخوانده سفره رنگارنگ و صرفا تبلیغاتی ایران هستند تا شاید در منازعه های سیاسی جانب ایران را بگیرند نیز ارزش حاکمیت فعلی ایران را به خوبی درک کرده اند.

با در نظر گرفتن منافع مادی فراوان حکومت جمهوری اسلامی ایران برای دولتهای کوچک و بزرگ دنیا جای تعجب نیست که سقوط ولایت مطلقه فقیه و جایگزینی آن با یک دولت دموکراتیک موجب نگرانی همه کسانی شود که امروز بر خوان گسترده ایران نشسته اند.

تحریمهای بین المللی علیه ملت ایران یکی از روشهای ریاکارانه و ناجوانمردانه برای تضعیف ملت ایران و تقلیل خواسته های آنان به نیازهای اولیه زندگی است تا به این ترتیب دولت جمهوری اسلامی بتواند چند صباحی بیشتر به حیات خود ادامه دهد.

قائله هسته ای هم از دست آویزهائی است که آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و چین به عنوان تنفس مصنوعی برای ادامه حیات این نظام از آن استفاده می کنند. قائله هسته ای همان بحرانی است که حاکمیت فعلی ایران با توسل به آن می تواند مردم را در داخل به دنبال خود بکشد و بدون شک یکی از محوری ترین مسائلی بوده است که مردم ایران در طول چهار سال اول ریاست جمهوری احمدی نژاد با آن زندگی می کردند.

نتیجه آنکه جنبش سبز ایران نباید انتظار حمایت از سمت دولتهای بزرگ و کوچک دنیا داشته باشد و تنها باید با تکیه بر توان و اراده درونی خود به این راه دشوار ادامه دهد.

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

نامه ای به خامنه ای به یاد محمود وحیدنیا

آقای خامنه ای، من از اول هم بهتون گفتم، اگر می خواهید تو این مملکت حکومت کنید باید به هیچ کس به غیر از اون کثافت و آشغالهائی که بعد از شنیدن مزخرفات شما تکبیر می گن، اعتماد نکنید. شما با وجود همه درایتی که داشتید، گیر داده بودید به علوم انسانی. اگه خاطر مبارکتون باشه بنده بارها گفتم که ام الخبائث، شعوره نه علوم انسانی، اصلا به رشته تحصیلی خیلی ربطی نداره. دیدید اون الف بچه که علوم انسانی هم نخونده بود چطور جلوی اون همه بادمجون دور قاب چین بهتون کثافت زد. اصلا من نمیدونم چه اصراری دارید که هر از چند گاهی با یه مشت هنرمند و نخبه و شاعر دیدار کنید. شما که می بینید اوضاع چه جوره، خب این قبیل بار عام ها رو تعطیل کنید از شب احیا که واجب تر نیست، بد میگم بفرمایید بد میگم. اگر هم خیلی اصرار دارید که خودتون رو تابلو کنید و تریپ منورالفکری داشته باشید، دست کم در دست چین کردن شرکت کننده ها بیشتر دقت کنید. یه وقت می بینید وسط اون همه کثافت و آشغال یه خسی خاشاکی میره تو چش مبارکتون.

البته آقای خامنه ای قصد جسارت ندارما، ولی اولین کسی که به شما کثافت زد و خرابتون کرد محمود بود. منظورم وحیدنیا نیستا، منظورم احمدی نژاده، یادتونه چطور نامه ای که بهش نوشته بودی رو به هیچ جاش حساب نکرد. خب حالش رو نگرفتی، حالا هر کی که اسمش محموده فکر می کنه که می تونه به شما کثافت بزنه.

آقای خامنه ای، این یه مدت باقی مونده رو هم بالا غیرتا درست و حسابی جمع و جورش کنید که یه وقت خدای نکرده قبل از سفر آخرت، سر وته از چاه خلا آویزونتون نکنن، دلشوره دارم که مبادا عاقبت به خیر نشید.

مزید عزت مستدام

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه

جوونای خرداد هشتاد و هشت

جوونهای خرداد 88 رو همه به یاد دارن. اونها مثل هیپیها موهاشون رو بلند نمیکردن، ولی جوونهای خرداد 88 رو همه به یاد دارن. اونها مثل کمونیستها سبیل نمی ذاشتن و عینک کائوچوئی نمی زدن، ولی جوونهای خرداد 88 رو همه به یاد دارن، اونها مثل بنیادگراهای اسلامی ریش بلند نمی ذاشتن و تفنگ دستشون نمی گرفتن، ولی جوونهای خرداد 88 رو همه به یاد دارن. وقتی توی تاکسی نشستی یا وقتی توی سینما فیلم می بینی یا وقتی توی استادیوم بازی فوتبال رو تماشا می کنی، شاید کسی که در کنارت نشسته یکی از جوونای خرداد 88 باشه. جوونای خرداد 88 مچ بند سبز به دست می بستن و می گفتن که رای ما کجاست؟ اونها رو دستگیر کردن، دستهای اونها رو بستن، دندوناشون رو شکستن، زندانیشون کردن، اعدام کردن و به اونا تجاوز کردن. جوونهای خرداد 88 رو همه به یاد دارن.

نوشته‌شده در Uncategorized | بیان دیدگاه